دکتر پرویز باور صاد، استاد دانشگاه

حدود 400 سال قبل وقتی شاه عباس صفوی موفق شد تا هرمز را از چنگ پرتغالی ها درآورد، نمی دانست که روزگار به گونه ای رقم خواهد خورد که این پیروزی به یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ ایران تبدیل شده و چند قرن بعد، این روز ( 10 اردیبهشت ) به نام روز ملی خلیج فارس ثبت خواهد شد. خلیج فارس به اعتبار موقعیت منحصربه فردش از سال ها پیش مورد توجه کشورهای غربی بوده و همواره در معرض خطر تهدید و توطئه کشورهای بیگانه قرار داشته است. یکی از اهداف شوم سیاستمداران غربی برای ایجاد اختلاف و تفرقه بین ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز تلاش برای تغییر نام آن بوده است. اما خوشبختانه از آنجا که اسناد و مدارک بین المللی و حتی کشفیات باستان شناسان نشان می دهد، خلیج همیشگی فارس از قدیم الایام به همین نام خوانده شده است.

خلیج فارس از نظر ژئوپلتیک، استراتژیک، نظامی و از نظر تاریخی و فرهنگی یک پهنه آبی مهم و منحصر
به فرد در جهان محسوب می شود. کشفیات باستان شناسی سال های اخیر در دو سوی سواحل فارسی و عربی خلیج فارس ثابت می کند که این پهنه آبی یکی از مهم ترین و شاید نخستین مرکز سکونت انسان ها است و گهواره و مرکز تبادل تمدن های زیادی مانند ایلامی، سومری، آکدی، آشوری، بابلی، مادی، پارسی، یونانی، اسلامی و... بوده است. سفرهای سیاسی نظامی دریانوردان غربی به شرق با هدف تسخیر کشورهای مختلف موجب گردید که خیلی زود آنها در اوایل قرن شانزدهم وارد خلیج فارس شده و به تحکیم مواضع تجارت داخلی منطقه مبادرت و همچنین پایگاه هایی در نقاط مختلف از جمله خارک و بوشهر ایجاد کردند. از جمله این کشورها که هر کدام دارای روش و دکترین توسعه نفوذ خاص خود بودند، به ترتیب می توان به پرتغال، اسپانیا، هلند، فرانسه، آلمان، عثمانی، روسیه و انگلستان اشاره کرد. از میان همه کشورهای فوق انگلستان در نهایت همه حریفان را از میدان بدر کرد. یکی از سیاست هایی که در زمینه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برای تامین اهداف امپراتوری خود به کار برد «سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن از پایین ترین سطح خانوادگی، قبیله ای گرفته تا کشوری و منطقه ای» بود که موفق هم شدند. سیاست استفاده از نام دیگری یعنی عربی به جای فارسی یکی از هزاران نمونه از دکترین فوق بوده که با آگاهی از فرهنگ تعاملات و تضادهای جوامع همجوار استوار گردید و این در حالی بود که انگلیس در آن زمان در حال توسعه قدرت و نفوذ خود بود و در هر دو اجتماع ایرانی و عرب منطقه و حاکمان آنها دارای نفوذ بوده و به منظور جلوگیری از همبستگی آنها صورت گرفته است.

ایران از دوران باستان به اتفاق روم، یونان، چین و آشور، یکی از تمدن های اولیه بشری بوده که به عنوان تنها قدرت منطقه خاورمیانه، آسیای میانه، قفقاز، بخش هایی از آفریقا و اروپا محسوب می شد و تحت نام های متعدد فارسی: ایران، پارس، فارس و آریا، ایرانی، پارسی و آریایی خوانده شده که همه آنها برهر دو مقوله نژاد و زبان قوم ایرانی اطلاق می گردند؛ همان طور که از بررسی اسناد و نقشه های تاریخی عربی، لاتین غربی، چینی و فارسی قدیمی هم برمی آید همیشه هم به نام خلیج فارس خوانده شده و دلیل مناقشه فعلی همان طرح ها و توطئه سنتی و تاریخی استعمار برای منافع
ضد بشری آنها است.
بر اساس تحقیقات «ماهان آبدین» از بنیاد جیمزتون، نخستین طرح تعویض نام خلیج فارس به نام مجعول خلیج عربی به دهه 1930 سر چارلز بلگریو برمی گردد. این سیاستمدار بریتانیایی نزد حکمران بحرین و کشورهای عربی تا 1960 نیز از واژه خلیج فارس استفاده کرد. ولی با رشد ناسیونالیسم عربی در دهه های بعد به صورت گسترده از این واژه استفاده کردند.
لرد بلگریو که مشاور شیخ بحرین درامور خلیج فارس بود، برای نخستین بار در مجله صوت البحرین، از خلیج فارس با یک نام جعلی یاد و سپس با تلاش بسیار زیرکانه انگلیسی آن را گسترش داد. به طور قطع انگلیسی ها که منافع کوتاه و درازمدت خود را مد نظر و برنامه جداسازی بحرین را از ایران در سر داشتند، این نوع فرهنگ سازی را به عمد و با برنامه شروع کردند.
بلگریو در دومین کتاب خود به نام «به بحرین خوش آمدید» (1955) از خلیج فارس به نام درست و اصلی اش یاد کرده است. ولی همان طور که گفته شد، موضع تغییر نام خلیج فارس دارای پیشینه طولانی تری است که ریشه در دکترین بریتانیا در ایجاد اختلاف بین مردم و کشورها و سپس پیاده کردن اهداف خود دارد. پیش از اقدام آشکار بلگریو یک جریان سیاسی در ابعاد گوناگون در شرف تکوین بوده که چگونگی آن در پرونده ای زیر عنوان تغییر نام خلیج فارس مربوط به سال 1937 (1316)، در وزارت امور خارجه انگلستان وجود دارد.
بر اساس اسناد و مدارک، کتیبه های مستند و کثیر تاریخی بر خلیج فارس بودن نام آن دلالت مطلق دارد ولی آنچه واضح است، ادامه این مناقشه بود که استعمار پیر برای تضعیف ایران، جدا کردن بحرین و ایجاد اختلاف بین ایرانیان و اعراب بذر دشمنی را در منطقه پاشید که شاه ایران نیز با سخنرانی تاریخی مورخ 15 دی ماه 1347 خود در دهلی (روزنامه کیهان 7635) آخرین تیر خلاص را به حاکمیت ایران بر بحرین شلیک و باعث جدایی آن از کشور گردید. اگرچه چندین سال نمایندگان مجالس بریتانیا به بهانه واگذاری دوباره آن به ایران یا واگذار نشدنش دولت های ایران و عربستان را سرکیسه کردند ولی در نهایت پول عربستانی ها و مصلحت و مال اندیشی انگلیسی ها پیروز شد و بحرین از ایران جدا شد.
آنچه ما باید انجام دهیم، ایجاد برنامه های روشنگرای رسانه ای به زبان های عربی و انگلیسی و فرانسوی صحیح و علمی برای روشن کردن افکار عمومی مردم عرب منطقه از نیات غرب در گذشته است.

بر اساس اسناد مرکز مطالعات خلیج فارس هنگامی که انگلیسی ها در سال های ١٨٢٠ تا ١٨٥٠ بر اکثر جزایر خلیج فارس سلطه پیدا کردند، صدر اعظم ایران اعتراض نامه ای برای دولت انگلیس فرستاد و متذکر شد همان طور که از اسم خلیج فارس
پیدا ست، این خلیج در طول تاریخ با جزایر آن به ایران تعلق داشته است و انگلیس باید این جزایر را ترک کند. انگلیسی ها برای خنثی کردن این حربه، خلیج فارس را خلیج بریتانیا نامیدند اما هیچ کس در دنیا این نام را نپذیرفت. تا اینکه در جریان منازعه ملی شدن نفت و مصادره اموال انگلیس در ایران، کارگزاران بریتانیا در بحرین، خلیج فارس را خلیج عربی نامیدند و در سال ١٩٥٧ کارگزار بریتانیا رودریک اون در کتاب خود به نام «حباب های طلایی در خلیج عربی» نوشت:
برای احترام به دوستان عرب (مستعمره های عربی) بهتر است خلیج فارس را خلیج ع-ر-ب-ی بنامیم.> در همین سال یعنی 1957 بود که برای نخستین بار دولت ایران که از راه های مسالمت آمیز ناامید شده بود، تصمیم گرفت جزایر سه گانه را از طرق نظامی از انگلیس باز پس گیرد. دوستی شاه با اسرائیل و دشمنی شاه و جمال عبدالناصر و بروز مشکل اروند رود بین ایران و عراق، باعث شد که به یکباره جهان عرب به دعوت دشمنان ایران نام خلیج فارس را مورد تهاجم قرار داده و از کتب درسی و رسانه های گروهی خود آن را حذف کردند و داستان تا امروز ادامه دارد.

ایران چندین بار قبل و بعد از انقلاب درخصوص نام جعلی عربی به سازمان ملل شکایت کرده و نتیجه آنها هم به نفع ایران بوده و بارها هم به دولت های اروپایی و امریکایی به صورت کتبی اعتراض و شکایت کرده است. سازمان ملل با توجه به تعهدات و اسناد بین المللی و همچنین موارد مشابه در جهان و بخصوص مضرات آن برای کشورهای بزرگ و استعماری به طور رسمی نام خلیج فارس را تایید و به اطلاع سازمان های تابعه و اعضای خود در چندین نوبت رسانده که سوابق آنها وجود دارد. باید توجه داشت که خلیج فارس یک پهنه آبی است که تمام سواحل شمالی آن و بیش از دوسوم مساحت آن یا جزو قلمرو ایران است یا در حوزه اقتصادی کشور ما قرار دارد و همیشه ایران یک قدرت منطقه ای بوده و خوب می تواند از منافع و میراث فرهنگی و اقتصادی خود دفاع نماید و جای نگرانی نیست. ولی باید کارهای علمی خود را در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، تجاری، کشتیرانی و غیره دریایی به عنوان یک وظیفه ملی و تاریخی و برای مقابله با اهداف شوم استعمار به زبان انگلیسی و... ترویج دهیم. چند سال پیش موئسسه امریکایی نشنال جئوگرافی مبادرت به جعل نام خلیج فارس نمود که ایرانیان سرتاسر دنیا بشدت اعتراض کردند و مجبور به اصلاح اشتباه شد و در دنیای جدید برای نخستین بار شاهد چنین انسجامی بین ایرانیان بودیم که باید تقویت شود.

بعضی از اسنادی که توسط سازمان ملل متحد بررسی و کاربرد نام تاریخی خلیج فارس را برای موسسات تابع خود و کشورها تاکید کرده به شرح زیر است:
1- سند شماره ۶۱ نشست بیست و سوم سازمان ملل متحد در وین (۲۸ مارس تا ۴ آوریل ۲۰۰۶) با عنوان «رسمیت تاریخی، جغرافیایی و حقوقی نام خلیج فارس»
2- سند ST/CS/SER.A/۲۹/Add.۲ در تاریخ ۱۸ اوت ۱۹۹۴ (۲۷ مرداد ۱۳۷۳)
3- قطعنامه UNLA 2/8/45 در تاریخ ۱۰ اوت ۱۹۸۴ (۱۹ مرداد ۱۳۶۳)
4- قطعنامه UNAD ۳۱۱/Qen در تاریخ ۵ مارس ۱۹۷۱ (۱۴ اسفند ۱۳۴۹)
5- نقشه رسمی کمیسیون اقتصادی و اجتماعی غرب آسیا، شماره ۳۹۷۸ چاپ سازمان ملل (سپتامبر ۲۰۰۷)
6- نقشه رسمی ایران، شماره ۳۸۹۱ چاپ سازمان ملل (ژانویه ۲۰۰۴)
7- نقشه رسمی غرب آسیا، شماره ۳۹۷۸ چاپ سازمان ملل (نوامبر ۱۹۹۸)
8- فهرست اسناد سازمان های مهم درباره نام «خلیج فارس»
9- در وب سایت معروف
www.fifa.com که سایت فدراسیون جهانی فوتبال است در بخش اطلاعات جغرافیای کشورهای حاشیه خلیج فارس به هر چهار زبان اصلی خود یعنی (انگلیس، آلمانی، اسپانیولی و فرانسوی) ازلغات هم معنی خلیج فارس (persian gulf، golfe persique،persischer golf،golfo persico) استفاده شده است. لازم به ذکر است که گستردگی فیفا تاحدی است که تعداد کشورهای عضو آن از تعداد کشورهای عضو سازمان ملل هم بیشتر است.
از سال ها قبل شاهد مناقشاتی بین ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده ایم. حال با توجه به اسناد و مدارک موجود و اینکه کشورهای حاشیه در حال تحریف نام هستند از لحاظ حقوق بین الملل چه اقدامی می توان انجام داد.
آنچه اتفاق می افتد تعمد کشورهای استعماری در کاربرد گاه گاه نام جعلی است که به وسیله موسسات داخلی آنها انجام می شود که در بیشتر موارد وزارت امور خارجه ما باید به آنها پی در پی به عنوان یک رویه معمول پاسخ دهد. ولی طی چند سال اخیر کشورهای عربی که خود را در مقابله با ایران و انقلاب اسلامی ضعیف می دیدند ولی دارای ثروت های بادآورده نفتی عظیمی هم هستند به دستور اربابان خود بودجه های کلانی را به اشخاص و مراکز علمی و پژوهشی غرب و شرق تخصیص می دهند تا مقالات، کتب، نقشه ها، فیلم ها، فعالیت های فرهنگی و ورزشی و غیره را با نام جعلی و به صورت انبوه نشر و استفاده کنند تا بتدریج و در درازمدت آن را در فرهنگ مردم جهان جا بیندازند؛ ما نمی توانیم به طور مستقیم کاری انجام دهیم! ولی از طریق مراجع علمی خود و ایرانیان و استادان خارج و داخل و خارجی ها باید در نوشتن آثار علمی مرتبط با موضوعات و زمینه های متعدد خلیج فارس کوشش کنیم و حتی بودجه خاصی را برای موضوع اختصاص دهیم تا میدان برای تاثیر اقدامات اعراب برانگیخته شده در جهان عرب خالی نماند.

موضع جزایر سه گانه نیز نتیجه همان سیاست های استعماری بریتانیا از اوایل قرن 18 میلادی و ورود به خلیج فارس است که متاسفانه در اثر ضعف شاهان و حکام ملی و محلی ایران و نبود شناخت صحیح از سیاست های روز دنیای وقت چنین معضلاتی را پدید آورد و متاسفانه تا زمان ظهور جمهوری اسلامی یک سیاست جامع و قاطع و روشن بر سرزمین های دور و نزدیک ما که استعمار بر آنها چنگ انداخت حکمفرما نبود و فرصت های طلایی سابق به علت ضعف بنیادی دو شاه پهلوی و تحت سلطه بودن مطلق آنها به هدر رفت و پهلوی ها نه تنها نتوانستند مناطق اجاره داده شده را دوباره به ایران برگردانند یا طرح دعوا کنند، بلکه بحرین را هم دودستی تقدیم کردند!
بنابراین از این قبیل طرح دعوا ها، بین کشورها فوق العاده زیاد است و مطمئناً جایگاه جمهوری اسلامی ایران بسیار قدرتمندتر از آن است که خطری از ناحیه کشورهای عربی متوجه ما گردد. در دنیای واقعی همیشه حق با استقلال سیاسی، قدرت نظامی و اقتصادی و مردم رابطه مستقیم دارد و جای نگرانی نیست و قرارداد سال 1351 ایران با دولت انگلستان درخصوص بحرین و جزایر سه گانه آنقدر وجاهت و صراحت قانون بین المللی دارد که هرگز دولت های عربی نمی توانند با این ادعاهای پوچ به جایی برسند.

در وزارت امور خارجه، دولت و مجلس محترم، باید واحدی برای پیگیری های سیاسی و پاسخ های موردی به دولت ها، مراجع بین المللی، موسسات کشورهای عضو سازمان ملل به صورتی اصولی ایجاد و تقویت و استمرار آن را
تضمین نماید. حتی لازم است بودجه های ارزی برای تهیه مقالات و تحقیقات علمی مرتبط با خلیج فارس به وسیله خارجیان و همچنین مقالات انگلیسی ایرانیان داخل و خارج از کشور و همچنین تهیه فیلم و سایر برنامه های موردی خلیج فارس محور و بخصوص مصاحبه های مطبوعاتی و تلویزیونی با شبکه ها و مجریان مهم تامین تا با برنامه عرب ها در عربی کردن خلیج فارس مقابله اصولی صورت گیرد.

"باز نشر در این وبگاه"

منبع