بافت اجتماعی جامعه ایران در عصر قاجار نمونه ای از یک جامعه عشایری وایلی است . مناسبات ایلی وعشایری در سرتاسر دوره حاکمیت دودمان قاجار در ایران رواج داشته و عشایر در سرتاسر آن پراکنده بوده اند.دکتر رضا شعبانی درکتاب (مبانی تاریخ اجتماعی ایران )  می نویسد: « ... درایران از قدیم الایام جمعیت قابل توجهی به دامداری و دامپروری اشتغال داشته اند و این امر در تمام ادوار تاریخی    کشور ،‌علی رغم هم حوادث تکان دهنده ودگرگون سازنده ای که پیش آمده ادامه داشته است . شکل خاص زندگی عشایری و مقتضیات متعدد انسانی ، اقتصادی ، سیاسی و نظامی آن باعث شده است که اجتماعات عشایری شکل وترکیب خاص خود را پیدا کند ... بر جامعه ایران از دیر باز فرهنگ شبانی حاکم بوده و مجموعاً‌نظام عشایری درمنش و حیات اقتصادی وا جتماعی ایران حاکم می باشد  سنتهاو آداب ورسوم و حیات سیاسی و اجتماعی ایرانیان به طور قاطعی تحت تاثیر زندگی عشایری وشبانی بوده است »(شعبانی،1373 : 57-58).اساسی ترین تغییر این عصر ،‌تغییر در تفکر اجتماعی وشیوة نگرش مردم به زندگی بوده که به تغییر نسبی در ساختار سنتی قدرت انجامید. این امر که ، متاثر از نتایج تلاش پانصد سالة متفکران اروپایی برای یافتن پاسخی مطلوب به "چگونگی زیستن " بود ، یکصد سال به درازا کشید . دراین مدت نه چندان طولانی ،" مشروعیت الهی شاهان " ، ‌نظر وعملاً مورد تردید قرار گرفت و  "قانون " ،‌به عنوان معیار مشروعیت ،‌جایگزین آن شد .

طبقات اجتماعی عصر قاجار:شاه و شاهزادگان : وقایع نگاران قاجاریه : فتح علی شاه را " عقل کل" (قائم مقام فراهانی،1331: 5). قلمداد کرد و جهادیه نویسان او را "جلوة نور قدس و نخلة طورانس و مظهر صنع الهی و زیور تخت پادشاهی" (همان) خواندند و مخالفت با او را "مخالفت با خدا و موجب غضب الهی " دانستند(کرزن،1349: 525).

تمام حقوق ومزایا مانند تاسیسات عمومی واستخراج معادن وکشیدن خطوط تلگراف و ساختن جاده ها و راه آهن و تراموای وغیره و حق بهره برداری از همه منابع کشور متعلق به شاه است . سه قوه حکومت یعنی قضائیه و مجریه ومقننه در وجود اومتمرکز است وهیچ گونه قید و تعهدی به او قابل تحمیل نیست . وهرکه جز این بیندیشد دست به خون خویش آغشته می سازد هر کاری که منوط به اجازه اوست . وزیرانش فاقد هر گونه ابتکار و درمقابل اندک مسئولیت اداری بر خود می لرزند . همه سیاست تراوش فکر اوست و بر کلید دستگاهها با نهایت کنجکاوی نظارت دارد (شمیم،1370: 324).

در پشت سر شاه ، درباریان و گروه عظیم شاهزادگان قرار می گرفتند . هر کدام دارای دربار ودستگاهی بوده اند و هزینه هنگفت این دستگاهها ناچاراً از خزانه مملکت تامین می شد و چون هر شاهزاده ای می کوشید تا در میدان رقابت و همچشمی با شاهزادگان دیگر بر آنان سبقت جوید . شمیم درمورد شاهزادگان می نویسد : ... هر یک از شاهزادگان به تفاوت مقام و درجه ای که داشتند دستگاهی مرکب از وزیر و حسابداران و مطیع اوامر ،‌یعنی کارمندان دولت،‌و پیشکاران وعده زیادی مستخدم وعمله وامثال آنان برای خود ترتیب داده بودند(فشاهی،1361: 29) .به طور کلی اشرافیت عصر قاجار را به سه طیف : اشرافیت سیاسی – نظامی ، اشرافیت اداری و دیوانسالاری ، اشرافیت فقاهتی می توان تقسیم کرد .

اشرافیت سیاسی نظامی : ایل وایلات اساس قدرت قاجاریه بود . آقا محمد خان ،‌ایلخان ایل قاجار که بر اثر فتوحات نظامی و به کمک تاجران و کلانتر شهر شیراز موفق به تاسیس سلطنت قاجار گردید،‌ایلخان ایل ،‌شاه مملکت شده بود .از این رو قشری از اشرافیت را سران سیاسی نظامی و رهبران قبایل وایلات تشکیل می دادند . سران ایلات و قبایل در ازای خدمات نظامی برای شاه روستا یا قطعه زمین وسیعی دریافت می کردند که در آن استقلال تمام سیاسی نظامی و قضایی و خانی داشتند . آنها خود به جمع آوری مالیات از افراد زیر فرمان دست می زدند و بخشی راهم به دولت می سپردند (ژوبر،1347: 187).

اشرافیت اداری سیاسی :در نظام سیاسی ایلی ،‌بالاترین سمت را ایلخان بر عهده داشت . ایلخان رئیس ایل محسوب می شد و در رأس سازمان جنگی قرار داشت و ایخانی برای تأمین نیازهای خود از افراد فراوانی بهره می جست و مناصبی همچون دیوان استیفاء ، ناظر بیوتات ،‌ایشک آقاسی ،‌قولار آقاسی ،‌تفنگچی باشی غلامان خاصة مهره دار ،‌منشی باشی از جمله ملزومات ادارة امور مربوطه به ایلی بودند (اجلالی،1383 : 12) . حال رئیس ایل قاجار شاه ایران شد ،‌ و در راس قرار گرفت و در ذیل آن وزیر اعظم اعتمادالدوله در رأس دربار شاهی قرار می گرفت که گاهی صدر اعظم و وزیر دربار بود  وزیران ایرانی در دوران قبل از قاجار تنها در امور مالی و دیوانی حکومت مشارکت داشتند ،‌وزیران دوره قاجار در امور لشکری کشوری و دیوانی به مشارکت فعال می پردازند (پولاک،1368: 37).دراین دوران عناصر دیوانی به ترتیب اهمیت عبارت بودند از 1- صدر اعظم 2- دیوان سالاری صاحب منصب 3- دیوان سالاری متوسط الحال 4- میرزاها

 اشرافیت فقاهتی :حاکمیت اشراف فقاهتی رنگ دیگر داشته و قدمت دیرینه که حداقل زمان حضور آن را می توان از زمان استقرار سلسله صفویه در ایران دانست . صفویه خود را به مذهب شیعه متصل می کرد با این وصف ،‌مردم ایران نیز در فضایی که با اعتقادات و آداب ورسوم شیعی همراه بود ،‌ زندگی می کردند(حائری،1364: 79-83).

اقشار اجتماعی فرودست غیر حاکم عصر قاجار تولید گران اقتصادی

کشاورزان و روستائیان :کشاورزان و روستائیان که تحت عنوان "رعیت " دردوره قاجار شناخته می شده اند معنای اصطلاح رعیت ، که در چند قرن اخیر عموماً‌ به همه اقشار روستائیان ایران اطلاق می شده است. از این رو ،‌تا انقلاب مشروطه ،‌این اصطلاح عموماً به همه اعضای جامعه ، بجز شخص شاه ،‌نیز اطلاق می شده است (کرزن،1349 : 589).طبقه کشاورز اعم از ده نشینان و چادر نشینان در حدود هفتاد درصد جمعیت ایران را تشکیل می دادند و مهمترین طبقه مولد ثروت کشور بودند اما در شرایط خاص ناشی از سیستم ارباب رعیتی ،‌استعداد تولید در این طبقه چنان که لازم بود به کار نمی افتاد . کشاورزی همان طور که پایه واساس ثروت مملکت را تشکیل می داد ، با اجرای سیستم مالیات بر اراضی مزروعی ،‌یکی از منابع مهم درآمد دولت بود . هیچ طبقه ای را نمی توان یافت که به قدر روستائیان ایران محنت زده و ستمکش باشند . پیوسته به زور از آنان مال می ستانند و بر آنان ستم می کنند و دهقانان را از این وضع گریزی نیست و به نظر می آید که این را نه از حیث کمیت پایان است ونه از حیث کیفیت (ایرانسکی،1357: 14).

ایلات وعشایر :رؤسای ایلات در زیر لفاف نظام پدر سالاری وروابط خونی افراد تحت ایلات خود را استثمار  می کردند  سران ایلات تسلط فراوان نسبت به افراد ایل دارند و تمام مراودات بین حکومت وایل به وسیلة سران آن انجام می شود . مالیاتهای نقدی و جنسی توسط رئیس قبیله به دولت پرداخت می شود و هموست که برای دولت سرباز فراهم می آورد (آزمندی،1376: 83).

شهر نشینان ونیروهای مولد شهری :سازمانهای اجتماعی در شهرها پیچیده تر بود . کدخدایان محلات را مثل مناطق روستایی ، ریش سفیدان با نفوذ ترتعیین میکردند و مسئولیت اصلی شان وساطت در اختلافات داخلی ونمایندگی محله درتماس های خارجی بود اما اقتدارکدخدایان اغلب باحضور والی :‌امام جمعه ،‌شیخ الاسلام ، کلانتر (سرپرست کدخدایان شهر ) میراب ، مباشر ، داروغه ، (مأمور انتظامات بازار) ومحتسب (ناظر قیمتها ،‌اوزان ومقادیر) بغرنج تر می شد . (آبراهامیان،:30-31).دردورة قاجاریه بازرگانان قدرتمندترین طبقه شهری بودند .آنان درخرید و فروش محصولات کشاورزی ،‌صنایع دستی و فراورده های ایلی در سراسر ایران و در بازارهای خارجی دست داشتند . بازرگانان از نظر اقتصادی به اندازة سران ایل و زمینداران حاکم بر جامعه ثروت داشتند ولی از نظر سیاسی ،‌در ردیف سایر قشرهای تابع و فرمانبرداری جامعه شهری بودند (فوران،1378 : 207-208).

 

منابع:

ایرانسکی،تریا پاولویچ(1357)،انقلاب مشروطه ایران،ترجمه:هوشیار،م،شرکت سهامی کتاب های جیبی،تهران

آبراهامیان،یرواند(1380)،ایران بین دو انقلاب"از مشروطه تا انقلاب اسلامی"،ترجمه:فیروزمند،کاظم و دیگران،نشر مرکز،تهران

آزمندی،علی رضا(1376)،ناکارآمدی نخبگان سیاسی ایران بین دو انقلاب،انتشارات قومس ،تهران

پولاک،ادوارد(1368)،سفرنامه پولاک در مورد ایران و ایرانیان،ترجمه:جهانداری،کیکاووس،انتشارات خوارزمی،تهران

جلالی،فرزام(1373)،بنیاد حکومت قاجار،نشر نی،تهران

حائری،عبدالهادی(1364)،تشیع و مشروطیت در ایران،انتشارات امیر کبیر،تهران

ژوبر،پیرآمد(1347)،مسافرت به ارمنستان و ایران،ترجمه:اعتماد مقدم،ع، نشر بنیاد فرهنگ ایران،تهران

شعبانی،رضا(1373)،مبانی تاریخ اجتماعی ایران،انتشارات قومس،تهران

شمیم،علی اصغر(1370)،ایران در دوره سلطنت قاجار،انتشارات علمی فرهنگی ،تهران

فشاهی،محمدرضا(1361)،تکوین سرمایه داری در ایران،انتشارات گوتنبرگ،تهران

فوران،جان(1378)،تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی،ترجمه:تدین،احمد،موسسه خدمات فرهنگی رسا،تهران

قائم مقام فراهانی،میرزا بزرگ(1331)،جهادیه،مصحح:حسینی جلالی،محمد جواد،موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت(ع)،تهران

کرزن،جرج(1349)،ایران و قضیه ایران،ترجمه:مازندرانی،وحید،بنگاه نشر و ترجمه کتاب،تهران

 

انتشار یافته برای اولین بار در این وبگاه
"ذکر منبع حرفه یی گری شما را نشان میدهد"