نئاندرتال ها همیشه به عنوان خویشاوندان دور (دارای خویشاوندی ضعیف با) خانواده انسانها تلقی شده اند. از زمان کشف اولین اسکلت ناقص از فلدهوفر، آلمان در سال 1856، نئاندرتال ها باعث آشفتگی دانشمندان شدند. در ابتدا به نظر می رسید که از لحاظ فیزیکی بیشتر شبیه به  میمون انسان نما (ایپمن) باشد تا اینکه در شاخه ی هموسپین ها قرار بگیرد و بسیار بی شعور تر از آنی باشد که بتواند رفتار های انسان مدرن را داشته باشد. اما اخیرا اطلاعات جدیدی در حوضه ی نئاندرتال ها از جزیره گیبرالتر (جبل الطارق)؛ جایی که اخیرا بقایای کاسه سر یک نئاندرتال بالغ همراه با قطعات جمجمه یک کودک نئاندرتال پیدا شد، به دست آمده.

مدارکی که از غارهای ونگارد و گورهام به دست آمده نشان می دهد که نئاندرتال ها بر خلاف آنچه انتظار می رفت، از استراتژی های ادامه ی حیات مدرن و پیچیده ای استفاده می کرده اند.

تحقیقاتی که در 20 سال گذشته صورت گرفته، نشان می دهد که نئاندرتال ها پارینه انسانهایی با ساختاری قدرتمند بودند که متخصص شکار و پاکسازی شکارهای بزرگ و خطرناک در زیست بوم سرد بودند. تعداد زیاد و محل قرارگیری شکستگی های استخوانی در نئاندرتال ها، مشابه آسیب دیدگی های گاوبازهای حرفه ای است  که غالبا با حیوانات بزرگ و خطرناک سر و کار دارند. و همچنین نامتقارن بودن استخوانهای دست چپ و راست در نئاندرتال ها احتمالا بازگو کننده ی حمله کردن به صورت فرو کردن نیزه (به جای پرت کردن آن) برای کشتن شکار است (7). فاینالیسون، یکی از مولفان مجله PNAS  اخیرا عنوان کرده است که ریخت شناسی کهن جمجمه های نئاندرتال ها نشان دهنده سازگاری با تحرک زیاد و شکار از نزدیک (تن به تن) نئاندرتال ها است نه زندگی در زیست بوم سرد. وی همچنین اثبات کرد که نئاندرتال ها فقط در دوره های گرم تر به سمت شرق و دشت های شمال شرقی اروپا پیشروی کرده و پراکنده شده اند، که این بر خلاف یافته هایی است که نشان می داد نئاندرتال ها در شرایط قطبی زندگی می کرده اند.

این تجدید نظر در یافته ها هم سو با نتایج حاصل از آنالیز پاهای انسانهای مدرن و نئاندرتال ها است. کفش ها به نحو مهمی از پاها محافظت می کنند و بعد از پوشیده شدن توسط انسانها باعث کاهش نیرومندی استخوانهای پاها شد. مقایسات نشان می دهد که هر دو گونه انسانهای امروزی و نئاندرتال ها تا قبل از حدود 28000 سال قبل یا از کفش استفاده نمی کردند یا از پاپوش های سبکی استفاده می کرده اند. انسانهای پا برهنه با مشکلات بسیار زیادی را در مناطق شمالی که زمین دائما یخ زده است روبرو بوده اند.

نقشه برداری دقیق از سایت (مکان) هایی که فسیل های نئاندرتال ها از آنها به دست آمده و تبدیل اطلاعات به مناطق اقلیمی سبب شناسایی منطقه هسته -منطقه ای که نئاندرتال ها از ابتدا ظهور در آنجا ساکن بوده اند- شد، که عبارت است از جنوب غربی فرانسه ، اسپانیا ، ایتالیا ، و غرب دریای مدیترانه . این منطقه هسته آب و هوای مدیترانه ای و فرو مدیترانه ای (زیر مدیترانه ای) داشت و همچنین زمانی که انسانهای مدرن  در اروپا ظاهر شدن، نقش پناهگاهی را برای نئاندرتال ها ایفا کرد.

یکی از چنین پناهگاه هایی که نئاندرتال ها در آنجا تا حدود 28000 سال قبل زنده ماندند (دوام آوردند)، گیبرالتر (جبل الطارق) بود. یک تیم بین المللی به سرپرستی کریستوفر استرینگر، کلایو فینالیسون، نیک بارتون و یولاندا فرناندز-جالوو در حفاری های طبقاتی از غارهای گروهام و ونگارد، موفق به کشف و آنالیز بیش از 1367 نمونه فسیل و  صدها صدف از نرم تنان دریایی شدند. طبقات پایین تر حاوی فسیل حیوانات و صدها ابزار موستریانی (مربوط به انسانهای نئاندرتال) بود که نشانه ی واضح و قانع کننده ای از وجود نئاندرتال ها بود ( شکل یک دریافت). مکشوفات این طبقات با 1240 فسیل دیگر که از طبقات جدیدتر غار گروهام به دست آمده بودند و شامل صدف ها، استخوآنها و ابزارآلات مربوط به پارینه سنگی جدید و نشانگر  سکونت انسان مدرن بود، مقایسه شد.

شکل. 1. منتخبی از ابزارآلات موستریانی (مربوط به انسآنهای نئاندرتال) از غار گروهام، گیبرالتر (جبل الطارق). اندازه کوچک و شیوه تراش مختص صنعت موستریانی، و ساخته نئاندرتال ها است. همچنین آنها از  مواد خام گوناگونی تهیه شده اند، شامل سنگ چخماق (فلینت) و سنگ چخماق قرمز (ردچرت).

نکته حائر اهمیت اینکه با توجه به چینه شناسی لایه ای در این غارها، پستانداران دریایی، ماهی ها و نرم تنان به طور سیستماتیکی مورد بهره هم نئاندرتال ها و هم انسانهای مدرن قرارگرفته اند. این انسانها به طور واضحی منابع چربی آبزیان را به دست آورده و مورد استفاده ی کامل قرار داده اند. بر روی حدود نیمی از فسیل های غذایی غار ونگارد و 31% فسیل های غذایی به دست آمده از غار گروهام، آثار بریدگی (شکل. 2دریافت)، کوفتگی (تصادم)، یا آثاری که نشان دهنده ی در معرض آتش قرار دادن عمدی با هدف تسهیل بیرون کشیدن مغز استخوان از استخوان باشد، دیده می شود، در حالی که چنین آسیب دیدگی هایی که توسط جانوران گوشتخوار به وجود آمده باشد، بسیار نادر است. نتایج به طور قاطعی اثبات می کنند که این انسانها معمولا از تغذیه حیوانات تازه مرده (لاشه خواری) لذت می بردند و حتی احتمالا از دلفین های مرده ی به ساحل آورده شده نیز ارتزاق می کردند.نکته ی مهم دیگر اینکه تمام نمونه های پستانداران زمینی و دریایی یافت شده در منطقه، نابالغ بوده اند، که این قضیه را اثبات می کند که از آن مکان به عنوان شکارگاه فصلی حیوانات جوان و آسیب پذیرتر استفاده می شده است.

نئاندرتال ها در این مناطق، از منابع آبزی و دامنه ی وسیعی از منابع زمینی (زمین زی)، از خرگوش-فراوان ترین گونه (بر اساس نمونه های منفرد) در هر دو طبقه ی غار گروهام- گرفته تا آهوی سرخ، و کرگدن در غار گروهام استفاده می کردند. حتی شکارهای کوچک (شکارهای تفریحی) نیز به طرز شدیدی مورد سلاخی و استفاده ی کامل قرار می گرفته اند، که نشانگر گرسنگی شدید شکارچیان بوده. همچنین از جانوران کوچک آبزی مانند نرم تنان هم در این مناطق شکاری مورد بهره برداری قرار می گرفتند.

شکل. 2. بر بدنه ی این استخوان خوک آبی آثار بریدگی هایی که با استفاده از ادوات سنگی ایجاد شده، مشخص است، که نمایانگر مورد استفاده قرار گرفتن توسط یک انسان است. استفاده س فصلی از منابع دریایی (خوک های آبی، دلفین ها، ماهی ها و نرم تنان) در بین نئاندرتال ها، غیرمنتظره است.

بنابراین، این حفاری ها شواهد بسیار محکمی را از چهار رفتار نئاندرتال ها ارائه داد که معمولا به عنوان رفتار انسانهای مدرن شناخته شده اند: بهره برداری از دامنه ی وسیعی از منابع زمینی (زمین زی)؛ بهره برداری از منابع آبزی؛ استفاده از منابع کوچک جثه؛ و استفاده ی فصلی یا برنامه ریزی شده از این منابع. استفاده از این شیوه های زیستی (معیشتی) انسانهای مدرن، در بین پارینه انسانهایی مثل نئاندرتال ها، آن هم در زمانی به قدمت حدود 28000 سال قبل، واقعا عجیب و غیرمننتظره است.

انسان شناسان پالئوتیک (دیرینه سنگی) در حال حاضر بر روی شباهت ها و تفاوت های مفاهیم فرهنگی نئاندرتال ها و انسآنهای مدرن کار می کنند. در حقیقت مک بریرتی و بروکس ، نظریه ای را مطرح کرده اند که: حدود 40000 سال قبل انقلاب انسانی ناگهانی ای در اروپا اتفاق افتاد، که هجوم و تاراج انسانهای مدرن و رفتار مدرن را رقم زد .

در گیبرالتر (جبل الطارق)، نئاندرتال ها و انسانهای مدرن ظاهرا از استراتژی های معیشتی مدرن مشابه و یکسانی در حدود 28000 سال قبل استفاده می کردند، در حالی که نئاندرتال ها به وضوح خارج از دامنه ی تغییرات ریخت شناسی و ژنتیکی انسانهای مدرن بودند.

اگر این رفتارها نبودند که ((ما)) (انسان های مدرن) را از ((آنها)) (نئاندرتال ها) متفاوت می کردند، پس چه چیزی بود؟

چرا نسل نئاندرتال ها منقرض شد، در حالی که از همان استراتژی های معیشتی انسان های مدرن در گیبرالتر (جبل الطارق) استفاده می کردند.

 

 

 

پت شیپمن[1]

کرسی انسان شناسی، دانشگاه پنسیلوانیا

 

انتشار یافته برای اولین بار در این وبگاه

"ذکر منبع حرفه یی گری شما را نشان می دهد"



[1] - pat shipman