در باستان شناسی شناخت و مطالعه تغییرات فرهنگی از جایگاه خاصی برخوردار است. پرسش هایی از قبیل چگونگی تغییرات فرهنگی، نوع ارتباطات جوامع انسانی و اینکه چگونه انسان ها توانستند قدرت خود را در بستر زمان بر میلیون ها نفر اعمال کنند، از مقولاتی بود که باستان شنان از دهه هفتاد میلادی به بعد توجه خاصی به آن نمودند. آیا این تغییرات بصورت ناگهانی روی داد و یا براساس تقابل ها و تضادها صورت گرفته است؟ آیا این تغییرات به صورت تدریجی و یا به صورت جمعی و برخاسته از حرکت آرام و ناشی از تاثیر و تاثر گروهها بوده است. آیا این تغییرات ناشی از عوامل درونی بوده و یا عوامل برون زا در آن نقش داشتند؟ آیا دگرگونی های فرهنگی تک علیتی بوده و یا چندین عامل مرتبط با هم در آن نقش داشته اند؟ دلایل این تغییرات چه بوده است؟ فرآیند اعمال قدرت انسانها بریکدیگر چگونه بوده است؟ آیا جابجایی قدرت از طریق صلح آمیز بوده و یا قهریه در آن نقش داشت؟ یک چنین پرسش هایی از مهم ترین رهاوردهای باستان شناسی دهه هفتاد بوده است که شکل تکامل یافته باستان شناسی جدید بوده است.