باتوجه به منطقه بندی دکترملک،دشت تهران در منطقه 5 حوزه فرهنگی پیش از تاریخ قرارمی گیرد.منطقه 5 شامل آن بخش ازایران است که درجنوب رشته کوه البرزواقع شده است.درشرق و شمال شرق باحاشیه دشت کویرودشت لوت هم مرزاست ودرغرب نیزتادامنه کوه پایه های زاگرس  ومحل انشعابات کوه های مرکزی والبرزوزاگرس امتداد دارد.این منطقه قسمت اصلی حوزه فرهنگی تحت نفوذ”سفال قرمزرنگ”پیشنهادی مک کان را تشکیل می دهدکه دکتر ملک آن را تحت عنوان فلات مرکزی ایران موردمطالعه قرارداده است.

با کاوش دمرگان در تپه چشمه علی درسال 1912،پژوهش های باستان شناختی فلات مرکزی ایران نیزشروع شد وسپس درسال1924دایت،کاردارسفارت فرانسه درتهران،مجددابه کاوش دراین مکان پرداخت.امادرحقیقت باکاوش اریخ اشمیت (1937)درتپه حصاردرسال 1931-1932بودکه مطالعات جدی دراین منطقه فرهنگی آغازشد.اودرسال های 1933-1936 نیزبه کاوش درتپه ی چشمه علی پرداخت وتقریبا همزمان بااوگیرشمن بین سال های 1933تا1936کاوش تپه سیلک کاشان را آغاز کرد.ازسال1350ه.ش موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران به سرپرستی دکترنگهبان نیزباتمرکزفعالیت های خودرادردشت قزوین فصل تازه ای مطالعات باستان شناختی فلات مرکزی ایران گشود.کاوش دکترمجیدزاده درقبرستان وسپس درازبکی،دکترملک درزاغه وسیلک،فلات مرکزی رابه عنوان یکی ازکانون های تحولات فرهنگی درهزاره های پیش ازتاریخ معرفی کرد

دراین میان محققانی چون دونالد مک کان ورابرت دایسون نیزبرپایه مطالعه ی سفال به تقسیم بندی حوزه های فرهنگی فلات مرکزی ایران براساس توزیع سفال ومقایسه این فرهنگ بافرهنگ های شناخته شده ی بین النهرین پرداختند.

درسال 1976،دایسون وتوزی بالایه نگاری وکاوش مجددتپه ی حصاراین محوطه راموردبازنگری قراردادندوبرای نخستین بارگاهنگاری مطلق فلات مرکزی راارائه دادند،تپه سیلک نیزمجددا ازسال 1380 کاوش وبازنگری شد

با مروری برتاریخچه مختصرکاوش ها درمی یابیم که بیشتراین مطالعات دردشت قزوین وشمال شرقی فلات متمرکزبوده است ودردشت تهران تا سال های اخیر مطالعات اندکی صورت پذیرفته است.

باکاوش مجدد تپه ی چشمه علی درسال 1376 وبررسی باستان شناختی دشت تهران درسال 1377 مطالعات باستان شناختی دشت تهران واردمرحله ای تازه شد.

بابررسی تصادفی دشت تهران،12 محوطه ی پیش ازتاریخی مربوط به هزاره ششم تااواخر هزاره چهارم مورد مطالعه قرارگرفت که 7محوطه برای نخستین بارشناسایی شد.سپس درسال 1382 بابررسی نظام مند دشت تهران گام دیگری درمطالعه این حوزه فرهنگی برداشته شد

درمیان محوطه های پیش ازتاریخی دشت،تپه ی پردیس به دلیل دارا بودن سفال های تمام ادوارمس وسنگ ازاهمیت خاصی برخورداراست.

 

تپه چشمه علی

درسال 1313خورشیدی اریخ.ف.اشمیت حفاری درتپه چشمه علی راآغازکرد،این تپه درمحله صفاییه شهرری واقع شده بود. درسال 1993م بنیادی به نام دکتررابرت دایسون دردانشگاه پنسیلوانیا تاسیس شد.منظورازتاسیس این بنیاد فراهم آوردن امکانات لازم برای مطالعه و انتشار گزارش حفریات تپه چشمه علی براساس یادداشت هاویافته های اشمیت ازچشمه علی بود.درچهارچوپ اهداف این بنیاد طرحی توسط دکتر تیموتی ماتنی با عنوان حفاری مجدددرچشمه علی تهیه شد. قبل ازآغازحفریات پیگیراشمیت درچشمه علی،ژاگ دومورگان،رئیس هیئت باستان شناسی فرانسه درایران،درسال های 1291و1304خورشیدی اقدام به حفاری دراین محل کرده بودودرسال 1303خورشیدی هم کاردارسفارت فرانسه درتهران درچشمه علی حفریاتی داده بود .

 

معماری

دیوارهاباخشت وچینه ساخته می شدندونقشه خانه هامستطیلی بوده است.اجساددرداخل روستادفن می شدند.اجساد به حالت جمع شده درحالی که یکی دست هاروی لگن قرارداده می شد،دفن می شدند.همراه اجساد هدایایی مانند ظروف سفالی،گردن بند،بازوبند،ومهره هایی ازجنس هایی مختلف ازجمله مهره های مسی که باروش چکش کوبی ساخته می شدند،قرارداده می شد

 

سفال

سفال های دست سازنرم باشاموت گیاهی وخمیری به رنگ روشن،سطح سفال راباروش دست مرطوب لعاب داده اند.نقوش تزئینی عبارتندازعناصرنقشی هندسی که بارنگ سیاه روی زمینه ای مات یا کمی صیقل شده کشیده شده اند

سفال های دست ساز نرم با شاموت گیاهی وخمیری به رنگ قرمز.سطح سفال دارای لعاب گلی غلیظ قرمزرنگ است.نقوش تزئینی عبارتندازعناصرنقشی هندسی که بارنگ سیاه روی زمینه مات یاکمی صیقل شده کشیده شده اند

سفال های ظریف دست سازباشاموت شن نرم یاپودرشن که سطح سفال راابتدا بالعاب گلی غلیظ لعاب داده و سپس کاملا صیقل کرده اند به طوری که داغدار به نظر می رسد.دراین گروه هم سفال های قرمز رنگ قراردارندوهم نخودی رنگ،نقوش تزئینی راکه عبارتند ازعناصرنقشی هندسی،مسبک گیاهی،حیوانی،وپرندگان ومخصوصا لک لک ها بارنگ سیاه روی زمینه ای کشیده اند.

 

تمدن چشمه علی

درتمدن چشمه علی اصلاحاتی در تکنیک وادوات ووسایل دیده می شود.خانه های مسکونی به جای گل و سنگ با خشت خام درست شده اند.درفش های فلزی نیزدراین تمدن به دست آمده است.سنگ چخماق برای تهیه ادوات هنوزمورد استعمال بوده ووجود یک نوع مته های منشورمتبلورکه برای سوراخ کردن مواد سخت به کارمی رفته در این دوران تازگی دارد . اصلاحاتی نیزدرساختمان تبرهاوبیل های سنگی دیده می شودوسطح آن ها رانیز کاملا صیقل داده اند؛دراین دوران به علت تکمیل ابزاروادوات قادر بودندکاسه های سنگی ساخته ومهره هایی نیزازسنگ سخت بسازند که قبلا ازگل تهیه می شد .

مراسم به خاک سپردن مرده همانند دوران سیلک بوده و اشیایی همراه مرده در قبرگزارده می شد.ممکن است درطرز عقاید و افکار این دوران تغییراتی به وجودآمده باشد، زیرا طبقات این دوران اشکال کوچک سنگی یا گل پخته از حیوانات،زیاد به دست آمده است،درصورتی که در دوران سیلک وجودنداشته است . دراواخر دوران چشمه علی تمدن دیگری در حال تشکیل بود.این تمدن دامنه وسیع تری ازتمدن های قبلی خویش داشته و ناحیه ای تقریبا ازهمدان تا فارس وکرمان رادربرمی گرفته است.که دارای سفال نخودی رنگ بوده است . نزدیک ترین ناحیه این تمدن به ناحیه چشمه علی ناحیه تپه گیان است که در نزدیکی نهاوند قراردارد .

 

فهرست کلی آثاروبقایای چشمه علی

نو،تپه گورکان شمالی،تل-موشکی،گیان،تپه-طراحان،تپه تیخان،گوی تپه،چشمه علی،ساوه،قلعه دختر،سیلک،تپه سیابید،تپه- موریان،تپه زاغه،گودین تپه،چغامیش،تپه جعفرآباد،غارهوتو،یانیک تپه،تل باکون

 

 

تپه پردیس

مکان باستانی تپه پردیس توسط آقای ناصرپازوکی ازسازمان میراث فرهنگی مشاهده شد ودوره مس سنگی رابرای آن تشخیص دادند، طبق تقاضای ایشان توسط تیم نقشه برداری،2ترانشه در قسمت شمالی تپه برای نخستین بارمورد بررسی قرارگرفت .

مهم ترین اهداف مطالعاتی این فصل عبارت بوداز:

1- ادامه بررسی های فصل قبل باهدف مطالعه ی توزیع وتراکم استقرار هاوتراکم جمعیت دردشت تهران

2- تاثیرپدیده های بوم شناختی وزمین ریخت شناسی دشت درفرآیندهای شکل گیری وتطورفرهنگی جوامع

3- مطالعه سازوکارهای مبادلات درون وبرون منطقه ای،تخصصی شدن فنون وفرآیندصنعتی شدن جوامع و پیچیدگی اجتماعی وفرهنگی جوامع دشت تهران دراین دوره

4- مطالعه ی بقایای مادی درابعاد مختلف وکسب آگاهی ازوضعیت اقتصادی واجتماعی ساکنین درپردیس طی دوره ی کالکولتیک انتقالی

 

نتایج 17 نمونه کربن 14 تپه پردیس،که مکمل مطالعات گاه نگاری تپه چشمه علی بود،نشان می دهدکه پایان دوره نوسنگی وآغاز دوره ی کالکولیتیک انتقالی دردشت تهران به حدوداواسط نیمه ی دوم هزاره ششم پیش ازمیلاد می رسد.بر اساس ترکیب سفال ها درتحتانی ترین لایه ترانشه2،دوقطعه سفال نوسنگی جدیدبه همراه سفال های کالکولیتیک انتقالی به دست امد ومشخص شدکه تپه پردیس بیشتردارای لایه های دوره ی کالکولیتیک انتقالی است .

 

درکاوش های سال 1383 تیم کاوشگرموفق شد دیواره های مربوط به یک کوره ی سفالگری راکه درداخل ترانشه ی 1ودرمیان نهشت مربوط به دوره کالکولیتیک انتقالی قرارداشت،کشف کند.اما به علت محدودیت فضای کاوش،نوع و ابعادکوره مشخص نشد،ویکی ازاهداف اصلی کاوش افقی این فصل مشخص کردن نوع کوره وتاسیسات جانبی ان بود.به همین منظور دوترانشه دردوطرف ترانشه 1 باهدف روشن کردن رابطه ی بین کوره وفضاهای پیرامونی ایجاد شد.

 

 

 

 

ترانشه 1و2:

سفال: تمام سفال های تپه پردیس متعلق به نوع خاص قرمزرنگ وصیقلی بودندواین سفال ها رویه ی خشن،رنگ شده وازنظر تکنولوژی ساخت وطرز عملکرد برجسته بودندوتفاوت های فوق العاده ای دررنگ آمیزی شون ازدوره ی نوسنگی جدید وجوددارد.دراین بین سفال هایی به چشم می خورد که بسیارپخته شده و نقاشی های روی سفال اکثرا در قسمت بالایی ومیانی سفال ها قرارداشتند.رایج ترین شکل لبه ها،لبه های به خارج برگشته است ورایج ترین پایه ها،پایه های مقعر بود .

ابزارسنگی: 126 نمونه تراشه سنگی دست ساخت که شامل نمونه های متفاوت ابزاری،سنگ مادر،تیغه ها،تراشه و باقیمانده های متفرقه بود.

بقایای گیاهی و حیوانی:دونوع کاج ونوعی بلوط درشناورسازی تشخیص داده شد،که خیلی مشابه نمونه های امروزی است، هیچ دانه غلاتی از تپه پردیس یافت نشد . استخوان های حیوانان که بیشتر تکه تکه بودند و بعضی ازآن ها تازه شکسته شدند.عمده ی استخوان ها گوسفند وبز تشخیص داده شد وشمارزیادی استخوان کوچک گاووخوک وتعدادی استخوان که هرکدام مربوط به غزال،پستانداران ،ماکیان، ماهی وسگ بودند .

 

ترانشه3و4:

فرضیه حفاری های افقی درتپه پردیس مملوازپیدایش کوره های سفالی خشتی درترانشه بودوحفاری شد.که دودلیل داشت و ان کوره سفالگری بزرگی بودکه کوره سفالگری شماره 1 نامگذاری شدوهمچنین وقوع وتکرار دومین کوره سفالگری بزرگ که درقسمت شرق پدیدار شد(کوره سفالگری2).همراه با ان دو،بخشی را که 32 مترمربع پوشانده بودوردیف دیوارهایی در قسمت شمالی ان دیده شد،درشرق و جنوب نیز ساختارهایی همانند آن پدیدارشد.طرح و خصوصیات برجسته و داخلی کوره های 1و2 رگه های خشت واتش پدیداربودوبرای زیست کنندگان تپه پردیس درطول مرحله گذار مس و سنگی بوده ومهم قلمداد شده زیرا که نشاندهنده پیدایش صنعت درآن ها بوده است. علاوه براین بقایای گچ و خاکستر وتکه های نی بهم فشرده شده از خمیرسفال و 38 گلوله ی گلاب سنگی وسردوک نیز یافت شد.

 

ترانشه 5:

با بررسی های انجام گرفته در بریدگی ممتد شمال تپه،که براثربرداشت خاک های دامنه تپه برای کوره های آجرپزی ایجادشده است،لایه ای ضخیم ازماسه ی نرم رسوبی درمیان لایه های فرهنگی مشاهده شد که به نظر می رسید نهشت های مربوط به یک آبراه یا رسوبات ناشی از تغییرات اقلیمی وزیست محیطی باشد.این لایه زمانی بیشتر اهمیت پیداکرد که بابررسی در غرب این رسوبات متوجه تراکم سفال های تاریخی شدند،درحالی که در سمت شرقی این لایه رسوبی سفال های پیش ازتاریخی دیده می شود.که باعث شد برای ارزیابی وضعیت استقراری محوطه در این قسمت برشی ایجاد شود .

 

به طورکلی کاوش های باستان شناسی تپه پردیس را می توان به صورت زیر خلاصه کرد :

دربین لایه های بهم ریخته سفال های مهمی به دست آمد که نشانگراستقراری طولانی و بدون وقفه در تپه پردیس از اواخر دوره ی نوسنگی،مس-سنگ انتقالی،مس-سنگ قدیم تا مس-سنگ میانی است . با توجه به برش لایه نگارانه ترانشه 5 ورسوبات ابرفتی،می توان یک دوره باران زایی طولانی رادردوره نوسنگی حدس زد  

 

انتشار یافته برای اولین بار در این وبگاه

"ذکر منبع حرفه ای گری شما را نشان میدهد"