ماجرا از آنجا شروع می شود که در گات ها یعنی قدیمی ترین بخش اوستا ویشتاسب گرونده به زرتشت با کلمه " کی " همراه است(گاثاها:یسنا46 بند 14 و یسنا51 بند16 و یسنا53 بند2) . بسیاری بر این باورند که "کوی" اوستا یا "کی" پهلوی در ایران شرقی به معنی شاه بوده است (،یارشاطر،1383،546وکریستینسن) ، و به نظر استاد پور داوود برای تعیین طبقه مخصوصی از پادشاهان نیز استعمال شده است (پورداود،222).در گاثاها این واژه برای امیران و پادشاهان دیویسنا نیز بکار رفته است(گاثاها:یسنا32 بندهای 14و15 و یسنا46 بند11 و یسنا44 بند 20). اما در این میان استاد بهار معتقد اند که کوی در اوستا گروه خاصی از روحانیون بوده اند که به سنت های کهن وفادار بوده و با زرتشت به دشمنی برخاسته اند (بهار،92). استاد صفاتوضیح قانع کنده ای در این مورد بیان می کنند که کوی نام خاصی از ایرانیانخاوری نیست ، بلکه عنوانی است که به هر که امارت سلطنتی داشت، داده می شده و در کل به معنی امیر و یا شاه می باشد (صفا،492). و استاد معین اشاره می کنند که باید دانست که کوی نام یکی از نیاکان کیانیان نبوده تا اخلافش را بنام او بخوانند(معین،1324: 27). بر اساس  دینکرد هفتم در زمان ارائه دین بهی توسط زرتشت به گشتاسب "زرتشت ، از بدی و جادو دینی زَهَگ مرگ آفرین و کرپ های گشتاسب و کوی ها و کرپ هی بسیار دیگر که در دربار گشتاسب بودند آگاه بود."(تفضلی و آموزگار،1372: 99) آنچه که می توان در مورد کلمه "کوی" بیان کرد این است که این واژه یک شاخص و یا عنوانی برای افراد مهم بوده است ؛ که نه بار معنوی خاصی داشته است و نه خاص کسی بوده است .

بررسی این بخش از تاریخملی ایران شرقی همیشه با دشواری های فراوانی همراه بوده است با توجه به این ، پژوهشگران سعی در روشن کردن تاریخ این بخش از ایران را داشته اند . تشخیص یک عنصر تاریخی در یک روایت حماسی تنها از یک طریق امکان پذیر است و آن این است که درباره افراد و رویدادهایی که در حماسه منعکس شده اند، گزارش تاریخی موثق و مستقلی در دسترس باشد(سرکاراتی،1378 :79).در این میان گروهی از پژوهشگران مانند دومزیل بر افسانه ای بودن حداقل تعدادی از پادشاهان کیانی یقیین دارد ؛ به نقل از ژاگ دوشن-گمین "دومزیل تردیدش را از اینکه کیانیان وجودتاریخی داشته اند، ثابت می کند.به اعتقادش این سلسله دودمان اساطیری تاریخی شده اند، چنان که نخستین شاهان تاریخ روم، نیز این گونه بوده اند"(دوشن-گمین،1384،124). گروهی دیگر از پژوهشگران ، کیانیان را به عنوان یک پدیده تاریخی مستقل باور ندارند ؛  به این صورت که سرجان ملکم در کتاب تاریخ ایران خود با استفاده از روایات هرودوت و شاهنامه به این نتیجه می رسد که کیانیان همان مادها می باشند .او مطرح می کند که در دو داستان هردوت و فردوسی می توان ماجراهایی مشابه را بدست آرود و آن ، جنگ کاوس در مازندران است "فردوسی می گوید در وقتی که حرب ما بین لشکر کاوس و مازندران قایم بود بیکباره کی کاوس و لشکر او کور شدند و از این قضیه یکی از سحره پیش خبر داده بود و این ظاهر است که کسوف است که ثالیس از آن خبر داده بود ..."(ملکم،1323،138-139). گروهی دیگر مانند پیرنیا (1383،154) ،فرانتس آلتهایم (1382،37) ،داندامایف (1386،15) ، هرتل که زمان زندگی زرتشت را در 522 پیش از میلاد و بعد از آن می داند(Hertel ,1924,47) و (هرتسفلد 1354،82) بر این عقیده اند که کیانیان همان هخامنشیان می باشند و کی گشتاسب (کی ویشتاسب) کیانی را که حامی زرتشت بوده است را با ویشتاسب پدر داریوش هخامنشی برابر می دانند . اما هنینگ تلاش های هرتل و هرتسفلد را برای نشان دادن یکی بودن گشتاسب حامی زرتشت با گشتاسب پدر داریوش بی فایده می داند (هنینگ،1390، 88-89).

 

اما گروه دیگر با توجه به درک زمان و مکان در این به اصطلاح اسطوره یا داستانها سعی در تفکیک واقعیت از غیر واقعیت دارند . افرادی چون کریستین سن با کتاب "کیانیان" خودسعی در تدوین تاریخ سلاله کیانیان دارند(کریستینسن،1336).

بنا بر عقیده استاد صفا اهمیت سیاسی این دسته در ایجاد حکومت های محلی شرقی و جنگ های متمادی آنان با دیگر مهاجمان آریایی و سکایی است که عوامل و مواد  اسامی تاریخ داستانی و حماسه های ملی ایران از آنها نشات گرفته است . این قبایل هم مانند قبایل غربی تشکیلات سیاسی و تاریخی نداشتند منتهی قسمتی از تاریخ آنها غیر مکتوب و شاید کمی مکتوب  بود و بهمین جهت خیلی زود با عناصر داستانی مخلوط شد و هنگام تدوین بصورتی در آمد که نشانی هایی از آن در یشت ها و یسنا ها می بینیم و قسمت مهم و مشروع آنها را اگر چیترات نسک و سوتگرنسک از کشاکش حوادث مصون می ماندند می توانستیم در آنها بیابیم (صفا،1345: 16).نباید تاریخ ایران را به دوره یی دانست که قبایل غربی در پایان قرن 8 وارد تاریخ می شود بلکه باید آن را تا عهدی بالا برد که روایات ملی ایران و حتی روایات ملی و دینی هند و اییرانی ما را بدان راهبری می کنند (همان:17).اما نظر استاد پور داوود کاملاً متفاوت است . بنا بر عقیده ایشان ،هیچ نباید بخود رنج بیهوده داده شهریاران این دو خاندان داستانی (پیشدادیان و کیانیان)را تاریخی وانمود کنیم و این چنین ارزش این داستان های دلکش خود را بکاهیم . تاریخ نزدیک به سه هزار سال  ایران ، به اندازه یی بلند و مایه سرافرازی است که به هیچ روی نیازمند آن نیستیم  که داستان های ارجمند خود را به آن به پیوندیم  و به گزاف دم از تاریخ هفت هزار ساله بزنیم .کمتر سرزمین باستانی است که تاریخش با رویداد های داستانی آغاز نگردد . ناگزیر هر رشته از این داستان ها از پیشامد کوچک سرچشمه گرفته و رفته رفته از پشتی به پشت دیگر رسسیده ، بزرگ گردیده است (پورداود،1345: 1)

تورج دریایی به گونه یی دیگر با موضوع کیانیان برخورد کرده و عنوان می کند که در دوره ساسانیان تاثیرافسانه های کیانی چنان گسترده و محبوب شد که محوطه های معروف هخامنشی از قبیل پرسپولیس(صد ستون بر اساس کتیبه ساسانی)تخت جمشید شد، تاج و تخت جمشیددر یشت ها. در نهایت بر اساس یک فرایند بازسازی تاریخی ، پادشاهان اوستایی اجداد ساسانیان شدند (Daryaee,1995,141).

انتشار یافته برای اولین بار در این وبگاه
"ذکر منبع حرفه یی گری شما را نشان میدهد"