هربار از حضور آدم فضایی ها در زمین سخنی به میان می آید بیشتر انسان ها احساس ترس می کنند و آنان را خطری برای خود می پندارند. همین تصور که پایه بیشتر فیلم های سینمایی مطرح جهان نیز هست باعث می شود داستان واقعی کشتار آدم فضایی ها از سوی افراد قبیله ای در مرز چین و تبت باورنکردنی به نظر برسد. در کاوش یکسری از غارها در کوه های هیمالیا دیسک های سنگی ای به دست آمده است که نشان می دهد 12 هزار سال پیش آدم فضایی های یک یوفو با سقوط در این منطقه چه سرنوشت دردناکی داشته اند. این سنگ ها بر اساس تحقیقات چی پو تئی (chi pu tei) استاد باستان شناسی دانشگاه پکن و دانشجویانش در یک سفر اکتشافی برای کاوش در یک سری غار در کوه های هیمالیا در منطقه دور افتاده بایان – کارا- یولادر مرز چین وتبت به دست آمده اند. این غارها احتمالاً برای ایجاد یک سیستم تونل و انبارهای زیرزمینی به صورت مصنوعی حفر شده اند و دیواره غارها مربعی شکل و لعاب دار هستند. مثل اینکه با یک منبع حرارت بسیار زیاد بریده شده باشند. در این غارها تعداد زیادی قبر به صورت ردیف های مرتب وجود داشت که در آنها اسکلت های کوچک تقریباً به طول یک متر دفن شده بود. اسکلت ها دارای سرهای بزرگ غیر عادی و بدن های کوچک لاغر وشکننده ای بودند. یکی از اعضای گروه پیشنهاد کرد که اینها باید بقایای یک گونه ناشناخته گوریل های کوهی باشند. چی پو تئی در جواب او گفت: چه کسی شنیده است که گوریل ها یکدیگر را دفن کنند. سنگ نوشته ای روی قبرها نبود ولی در عوض صدها سنگ گرد با پهنای حدود سی سانتیمتر وجود داشت که دارای سوراخی به قطر 6/8 سانتیمتر در مرکز خود بودند. روی دیوارها تصاویر طلوع خورشید، ماه، ستارگان، زمین، کوه ها و خط هایی به کلفتی یک نخود فرنگی که زمین را به آسمان وصل می کرد کشیده شده بود. عمر سنگ ها و نقاشی های غارها حدود 12 هزار سال تخمین زده شد. طبق گزارش ها روی هر دیسک سنگی دو شیار مارپیچی ظریف از لبه دیسک تا سوراخ مرکز آن حک شده بود. سنگ های دیسکی شکل همراه با سایر چیزهای کشف شده در غارها برای بیست سال در دانشگاه پکن نگهداری شدند. در این مدت تلاش ها برای کشف راز این سنگ ها ناموفق بود. هنگامی که دیسک ها از نزدیک به وسیله دکتر تسوم اوم نوای از دانشگاه پکن در سال 1985 آزمایش شدند او متوجه شد که هر شیار در واقع شامل یک سری هیروگلیف های بسیار ریز با الگو و منشا ناشناخته است. ردیف های هیروگلیف به حدی ریز بودند که برای دیدن آنها به وضوح، احتیاج به ذره بین بود. بسیاری از هیروگلیف ها بر اثر فرسایش از بین رفته بودند.
هنگامی که دکتر تسوم هیروگلیف را کشف رمز کرد با داستان سقوط سفینه فضایی «دروپا» و کشته شدن بیشتر نجات یافتگان به وسیله مردم محلی روبه رو شد. طبق گفته تسوم متن یکی از خطوط هیروگلیف چنین است: دروپاها با سفینه شان از ابرها پایین آمدند. مردان ما زنان و بچه ها در غارها قبل از طلوع آفتاب پنهان شدند. وقتی بالاخره آنها زبان اشاره دروپاها را متوجه شدند فهمیدند که تازه واردها منظور صلح طلبانه داشته اند. در قسمت دیگری از این کتیبه ها تاسف به وسیله یک عضو قبیله «هام» بیان شده است با این مضمون که به علت اینکه سفینه بیگانه ها در یک منطقه دور افتاده سقوط کرده بود و منطقه کوهستانی غیر قابل دسترس بوده، آنها راهی برای ساختن سفینه جهت بازگشت دروپاها به سیاره خودشان نداشتند.
در سال 1965 پروفسور چی پو تئی و چهار نفر از همکارانش بالاخره اجازه فاش کردن تئوری خود را گرفتند. آنها تحقیقات و یافته های خود را چاپ کردند 716 دیسک سنگی شیاردار دیگر بعدها در همان غارها پیدا شدند و داستان حیرت انگیز یک تحقیق فضایی انجام شده توسط ساکنین یک سیاره ناشناخته را نشان دادند. متن ها ظاهراً اشاره می کنند که بعد از سقوط سفینه در کوه های «بایانا- کارا- اولا» رفتار صلح طلبانه بیگانگان، اعضای قبیله هام در همسایگی غارها را برآشفته کرده و آنها بیگانگان را شکار کردند و کشتند. دانشمندان روسی نیز درخواست کردند که دیسک ها را ببینند و تعداد زیادی از آنها برای آزمایش به مسکو فرستاده شد. آنها ابتدا سطح دیسک ها را از ذراتی که به آنها چسبیده بود پاک کردند و سپس آنها را تحت آزمایش های شیمیایی قرار دادند. در کمال تعجب دانشمندان روسی دیدند دیسک ها دارای مقادیر زیادی کبالت و سایر مواد فلزی هستند. علاوه بر این هنگامی که روی یک صفحه چرخنده مخصوص که طرح دکتر ویاچسلاو سایزف بود قرار گرفتند با ریتم غیر عادی به لرزش در آمدند مانند اینکه یک بار الکتریکی از آنها عبور می کند. یکی از دانشمندان نیز پیشنهاد کرد که آنها یک نوع مدار الکتریکی را ایجاد کرده اند. در برخی مواقع آنها آشکارا در معرض ولتاژهای بسیار بالاقرار می گرفتند. آنها بسیار شبیه هارد دیسک های باستانی به نظر می رسیدند. یعنی همانطوری می چرخیدند که هارد دیسک هایی که ما امروزه داریم می چرخند.
از سالی که نخستین دیسک کشف شد باستان شناسان و انسان شناسان چیزهای بیشتری در مورد منطقه منزوی «بایان- کارا- اولا» یاد گرفتند. بیشتر اطلاعاتی که ترجمه شده اند داستان ثبت شده روی دیسک ها را تایید می کرد. افسانه های منطقه هنوز از مردان کوچک و لاغر با صورت های زرد رنگ صحبت می کنند که در سال های خیلی دور از بالای ابرها آمدند. این مردان سرهای بزرگ بالارفته و بدن های کوچکی داشتند و بسیار زشت و زننده بودند به طوری که همه از آنها دوری می کردند. مردان قبیله سوار بر اسب های چابک کوتوله های زشت را شکار کردند. توصیف حمله کنندگان به طور عجیبی شبیه همان اسکلت هایی است که در غارها به وسیله پروفسور چی پو تئی کشف شدند.


"بازنشر در این وبگاه"

منبع