"هنگامی که دوران موجودیت بشر را بر روی زمین باز می شناسیم ، فراز و نشیب هایی را که در دوره های توحش و بربریت پشت سرگذاشت را تشخیص می دهیم و پیشرفتی که به نیل آن واداشته شد را می بینیم ، به چنین نتیجه یی می رسیم که  تمدن به گونه ای طبیعی می توانسته است چند هزار سال دیگر به تاخیر افتد ، چنان که گویی وقوع تمدن بر اثر خواست نیک خداوند پیش آمده است ؛ همین واقعیت را باید به خوبی به یاد اورد که ما وضع کنونی و وسایل گوناگون ایمنی و شادمانی مان را به سخت کوشی ها و زحمت بردبارانه ی نیاکان بربر و از آن دورتر نیاکان وحشی مان وامداریم ."

                                                                                                           لوییس هنری مورگان

مفهوم فرهنگ کارسازتر از آن است که بطور معمول ما درباره آن فکر می کنیم  شاید از بدیهیاتبه نظر آید. در " فرهنگ لغت دهخدا " واژه فرهنگ مرکب از «فر» که پیشوند است و «هنگ» از ریشه ثنگ اوستایی به معنی کشیدن و فرهیختن و فرهنگ با هر دو ریشه ادوکا (Educa) و ادور (Edure) در لاتینی که به معنی کشیدن و نیز معنی تعلیم و تربیت است ، مطابق است .تعدادی از صاحب نظران تعاریف ارائه شده از فرهنگ را بیش از 250 مورد می دانند (توسلی ، 1375 :140).باستان شناسان فرهنگ را به عنوان مجموعه ای از آثار پیوسته که مکرراً مطرح می شوند، تعریف می کنند که آثار اکثراً اشیای مادی هستند ، اما در میان انسان شناسان تمام جنبه های رفتار انسان را که واکنش های غریزی یا غرایز نباشد را در بر می گیرد (چایلد ، 1352: 34-35 ) .به عقیده ابن خلدون انسان ها به وسیله استعداد تفکر و تاسیس اجتماع و فرهنگ از حیوانات باز شناخته می شوند او گفته که فرهنگ با بی نظمی به وجود نمی آیدو فرهنگ می تواند فعالیت ها را منظم و احتمالا بدون زیان و بی خطر سازد(بعلی ، 1382: 46) . برای نخستین بار مفهوم فرهنگ در اواخر قرن 19 توسط انسان شناسان تبیین شد ، نخستین تعریف روشن را سرادوارد تایلر به این صورت که : فرهنگ مجموعه ای پیچیده ای است شامل دانش ، عقیده ، هنر ، قانون ، اخلاق ، آداب و رسوم و دیگر استعدادها و عادات که انسان به عنوان عضوی از جامعه بدست می آورد (عسکری خانقاه و کمالی ،1387 : 236) ، اگر جمعی که فرهنگ در بین آنها محقق می شود گسترده و فراگیر باشد ، صورتی عمومی پیدا می کند و اگر محدود باشد فرهنگ خاص یا خرده فرهنگ را پدید می آورد (پاسانیا ، 1387 : 53). خصوصیات عمده فرهنگ عبارت اند از : بین افراد مشترک است ، آموختنی است ،گردآورده جمع است ، متفاوتند، در سطح جهانی دارای عناصر مشترکی هستند، مجموعه راههای زندگی است نه مجموعه سطحی از رسوم و عادات و ... ( ادیبی ، 1353 : 115-119) ، اما باستان شناسان فرهنگ را شامل موارد سه گانه ی ؛ 1- بینش و نگرش یک فرد درباره فرهنگ خود و رفتار فرد که کیفیات فرهنگ را تشکیل می دهد، 2 - فرهنگ مشترک که میان افراد مشترک است، 3 - سیستم فرهنگی ، که هر فرد در آن شریک و سهیم است ، می دانند (فاگان ،1384:186-187) . در تلاش های جامعه شناختی ، اساساً فرهنگ در تقابل با حوزه های دیگر تعریف شده و ویژگی های نوینی را همچون تغییر مطالعه فرهنگ از درون به برون ، تاکید بر فرهنگ ها بجای یک فرهنگ ، نسبیت گرایی فرهنگی و ... می توان برشمرد (دریابیگی  ، 1390 : 130) . بر این اساس فرهنگ دارای هویتی معرفتی و جمعی بوده که دارای ابعاد و سطوح گوناگونی است (طاهروردی ، 1391: 120) . هر گروه انسانی خاص ، فرهنگ ویژه ای دارد برای همین از بسیاری جهات یک گروه انسانی را می توان از گروه های دیگر متمایز کرد . هر فرهنگ متمایزی که نهادها و کارهای بزرگ مادی نمایانش را جلوه گر سازد که ما ناگزیر از پذیرش آن باشیم  شایسته است که تمدن بنامیم (برایدوود ،1363: 246)." فرهنگ لغت معین " تمدن را شهرنشینی و همچنین همکاری افراد یک جامعه در تمام امور می داند . اما مورگان از اولین محققانی است که دوره های توحش و بربریت و تمدن را در سیر حرکت انسان قرار داد تا ساده تر پیشرفت او را نشان دهد ؛فنون پی در پی زیست مایه که در فاصله های زمانی دراز پدیدار شده اند قانع کننده ترین مبانی را برای این تقسسیم بندی ارائه می دهند؛ برپایه داشته های کنونی ما با گزیدن اختراع ها و کشف های دیگر  به عنوان معیارهای پیشرفت ، آغاز دوره های قوم شناختی پی در پی را مشخص می کنند ،می توان نتیجه اصلی را بدست آورد ( مورگان ، 1371 :58-59) ..در مورد تمدن به نظر می رسد تا قرن هجدهم واژه تمدن صرفاً به معنای موءدب بودن و نجابت درک می شود (اباذری و دیگران ، 1390: 3) .انسان در غارها برای اولین بار زیست ، بعد از آن به دهات روی آورد و زمانی که به تجارت گسترده پرداخت و قانون و حکمت و خط و بسیاری ویژگی های دیگر داشت در شهر ها بود، زمانی که محدودتر از گذشته بود و به تجارت و حرفه های دیگر می پرداخت  و دولت تشکیل می داد(پاول تاد و همکاران ،1342 : 44-50)اما پیدایش دولت بدان معنا نیست که نیازهای اساسی و ضروریات زندگی فردی تامین و ارضا شده است ، اینها توسط جامعه خانگی ارضاء می شوند و نه آنچنان که امروزه می بینیم جزو وظایف جامعه مدنی می باشد (فریزبی و سه ریر ، 1374: 4).

انتشار یافته برای اولین بار در این وبگاه
"ذکر منبع حرفه یی گری شما را نشان میدهد"