سلام قسمت دوم ماجرای کشف شهر گمشده معروف ماچوپیچو را برای شما خواننده گرامی می نویسم گاهی به کشفیاتی برمی خوریم که واقعا هیچی درباره آنها نمی دانیم این شهر هم از همینن نوع است. چنان که دکتر ریچارد بورگر استاد  دانشگاه ییل می گوید : هنوز خیلی چیزها هستند که باید در مورد ماچوپیچو یاد بگیریم مثلن چه کسانی در آنجا زندگی می کردند ؟ اهل کجا بودند ؟وقتی در آنجا بودند به چه کاری مشغول بودند؟ چه نوع مراسم خاصی در آنجا مطرح شده است با توجه به بناهای حفاری شده ؟ او می گوید با حذف بسیاری فرضیه های حاشیه ای و مرموز راجع به ماچوپیچو می توانیم علمی با موضوع برخورد کنیم .

امپراطوری که ماچوپیچو را آفرید در آینده نابود می شود زمان زیادی از ساخت این شهر نگذشته بود که سایه های شوالیه های اسپانیولی رو شهر قرار گرفت . حضور این سایه باعث می شد که تمدن اینکا محو و نابود شود هایرم بینگهام گمان می کرد شهر ماچوپیچو جایگاه قربانی دختران خاص و اهدای آنها به خدایان بود او حتا احتمال میداد ماچوپیچو آخرین پایتخت اینکاها باشد اما قادر به اثبات گمان های خود نبود از تنها اطلاعات در اختیار بر می آید که این شهر در 500 سال پیش ساخته شده است اینکاها بر بسیاری از مناطق امریکای جنوبی فرمانروایی می کردندتا اینکه شوالیه های اسپانیایی سرزمین گسترده آنها را نابود کردند اما اینکاها هنوز یاد اجداد خود را گرامی می دارند و سالی یک بار در شهر کوزکو در 50 مایلی ماچوپیچو جشنواره کورپس کریستی را برگزار می کنندتوریست ها به مشاهده گروه هایی می پردازند که عروسک های عظیم از بزرگان مسیحی را از کلیسا تا میدان اصلی حمل می کنند آنها با آهستگی میدان را طی می کنند و تلاش زیادی برای حمل جعبه هایی می کنند که 1 تن وزن دارند مراسم کورپس کریستی از حقوق مسلم کلیسای کاتولیک است زیرا قرن ها قبل مذهب اینکاها را غیرقانونی اعلام کرده و اینکاها را وادار کرد مسیحی شوندمدت ها قبل از زمانی که شوالیه اینکاها را وادار کنند به پذیرش مسیحی شدند اینکاها عادت داشتند جسد مومیایی پادشاهان خود را اطراف میدان اصلی کوزکو حمل کنند این مراسم جشن فرا رسیدن سال نو است . این اطلاعات واقعا می تواند ما رو با آداب و سنن مردمان بومی آمریکای جنوبی آشنا کند که مفید است .از آنجا که کلیسای کاتولیک موفق نشد این مراسم باستانی را نابود کند لذا اینکاهای مومیایی شده را با مجسمه های خود عوض کردند شما خوانند گرامی با خواندن این مطلب حتمن متوجه می شید که این اتفاق برای ما هم افتاده و آن سنت کهن ایر انی که نابود نشد و فقط با آیین ما در بعد همسان شد مراسم نوروز است. و شاید اینکاها به خاطر این مرذاسم کورپس کریستی را در نهایت تعهد و غرور انجام می دهند که این مراسم نمادی از شکوه و جلال گذشته و ارتباط داشتن با زمان هایب بسیار دور است است آنها اربابان خود بودند. امروزه هنوز علایمی در کوزکو باقی مانده که هوش آنها را نشان می دهد بسیاری از محوطه های شهر هنوز از دیوارهای سنگ گرانیت بزرگ 500 سال پیش استفاده می کنند که توسط سنگ تراشان اینکاها به وجود آمده اند پیداست که انها  هنرمندان با استعداد بوده اند چرا که می توانستند سنگ های بزرگ را با دقت کنار هم قرار دهند اما اینکاها ابتدا کشاورزان بی آلایش در کوه های آندیس بودند.پس چگونه توانستند هنرمندانی بی نظیر شوند؟ واقعن ما همیشه از خودمون به خاطر داشتن تاریخ  بزرگ تعریف می کنیم و شاید نخواهیم تاریخ دیگر ملل را تفسیر کنیم که این اشتباه است چرا که مردمانی که روز ی کشاورز بودند به سرعت تمدن بزرگی را در آن زمان ایجاد کردند که شایسته تقدیر و ستایش می باشد.

هیچ کس نتوانسته به وضوح درک کند که امپراطوری اینکا در قرن 15 چگونه قادر بود مناطقی بیرون از کوه های آندیس را به فرمان خود در آورد در اواخر  قرن 15 قلمرو اینکاها از شمال از کشور کلمبیای امروزی شروع می شد و تا کشور امروزی شیلی در جنوب گسترده شده بود گسترش اینکا ه احتمالن واکنشی در برابر تهدیدات مردمانی بود که چانکاز نامیده می شدند. زمانی که قبیله چانکاز حمله کردند کنترل اوضاع در دست کسی نبود یک رهبر بزرگ ازمیان اینکاها برخواست تا با مهاجمان مقابله کند. دکتر فرانک سالومون می گوید: حمله چانکاز غافلگیرانه بود و به شدت به اینکاها یورش بردندو نزدیک بود برای همیشه شهر کوزکو را تصاحب کنند.جوانی که بعدها به پاچاکوتی ملقب شد گروهی از نظامیان منظم را هماهنگ کرد و با چانکاز مبارزه کرد و وقتی آنا را شکست داد تبدیل به قدرتمند ترین امپراطوری اینکاها شد "بد نیست بدونید معنای پاچاکوتی هم این است که کسی دنیا را تغییر می دهد". او یک نابغه بود که توانست قبیله کوچک خود را در کوه های آندیس تبدیل به قومی قدرتمند و متمدن کند .

پس از نجات کوزکو پاچاکوتی سربازان خود را وارد جنگهایی کرد که در هکه پروز بود بنابراین مردمانی با نزادهای دیگر هم تحت حاکمیت اینکاها در آمدند. اما همان طور که می  دانید نگهداری یک امپراطوری خیلی سخت تر از ایجاد آن است اما پاچاکوتی و جانشینانش این مشکل را تا حدودی حل کرده بودند.بر خلاف امپراطوران اروپایی و آسیایی که به عقایدی تمایل داشتندو ساخته های حاکمین سابق را تخریب می کردند و دوباره خواسته های خود را می ساختند اینکاها عادت داشتندبناها را باقی بگذارند بی احترامی که نمی کردند هیچ بلکه از سازنده و شاه قبلی تقدیر می کردند به روش مختلفی مثل قربانی کردن .البته احترام به فاتح ضروری بود آنها تقاضای هدیه می کردند اما همیشه در خواست می کردند و در صورت گرفتن هدیه متقابلن چیزی هدیه می دادند. اینکاها با ساختن دیوارهای سنگی در سراسر امپراطوری قدرت خود را حقظ می کردند. قوی ترین دز و حصار آنها ساکسیوامان نام داشت که جهت دفاع از کوزکو ساخته شده بود دیوارهای مارپیچی ساکسیوامان از سنگ های بزرگ به وجود آمدندو برخی از آنها 5 متر ارتفاع و 2 متر ضخامت دارند حصارهایی که وقتی دشمن آنها را می دید ناخودآگاه به خود می لرزید.

امیدوارم اجل فرصت بده مطالبی هرچند کم از ماچوپیچو بهتون بدم.